قالب وبلاگ

Hands To My Self

《هانیه》

آآآآآآآآه.از دست وحید.منو پکوند.از صبح تا حالا این ور و اون ور کشوندم.انقدر که این پسره واسه خرید وسواس داره من که دخترم ندارم.از همین الان واسه یه ماه دیگه خرید رو شروع کرده.خیلی عجله دارل.و البته وسواس.هر چی می بینه میگه بزار بقیه رو هم ببینیم.اوووووووووف!پاهام درد گرفت

وحید:"هانی بریم توی اون مغازه رو هم ببینیم؟"

یه چشم غره اساسی بهش رفتم که خندید و گفت:"فدای اون چشمات بشم که وقتی چشم غره میری شلوارمو خیس می کنم."

من:"وحید جون من بریم یه چیز بخوریم.گشنمه."

-باشه

لبخندی زدم و باهم وارد رستوران شدیم.

《پریسا》

اوووووووووف.پرهام ولم نمی کنه.اه.من:"پرهام برو اون ور تر خوشم نمیاد.بو میدی."

پرهام:"پریسا یه چیز می گیااااااا.تازه حموم بودم که!"

-خو چیکار کنم حساس شدم دیگه

پرهام دستش رو روی شکمم کشید و گفت:"فدای اون حساس شدنت بشم که همش به خاطر این کوچولوعه!"

خودم رو واسش لوس کردم و رفتم توی بغلش اونم با احتیاط بغلم کرد و مشغول نوازش موهام شد.هر 10 ثانیه هم یه بوسه روی موهام می کاشت.بعد از 10 دقیقه:

من:"پری؟"

پرهام:"عزیزم یه بار دیگه پری صدام کنی هر چی دیدی از چشم خودت دیدی."

من:"خب باشه پری جون.جوش نزن شیرت خشک میشه.بریم یه چیز بخوریم؟کوچولوی مامان گشنه اش شدااااااا."

پرهام:"ای خدا! از دست تو! باشه عزیزم بریم."

****************************************



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ جمعه 7 اسفند 1394برچسب:,

] [ 20:50 ] [ Bi esm ]

[ ]

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه